بروز رسانی 1402/04/22
در انگلستان هم مفهوم حمايت واقعي اثر پايه حقوق مؤلف است ، گواينكه بريتانيا به كنوانسيون برن ملحق شده است . حذف تشريفاتي كه انجام آنها سابقاً ضرورت داشت و تمديد مالكيت ادبي بعد از مرگ مولف براي يك دوره پنج ساله ، اصل سيستم را تغيير نداده است .
گزارش دهنده ملي انگليس معتقد است كه (( حقوق مؤلف در انگلستان به دليل نفوذ ناشي از ساختمانش، مفهوم محدودي را حفظ كرده است كه درآن منافع تجاري كارفرمايان (صاحبان چاپخانه ها و ناشران و مديران تئائرها و مؤسسات صفحه پركني و سازمانهاي راديويي ) نقشي را كه اهميت آن به اندازه اهميت نقش نويسندگان و آهنگسازان وهنرمندان است ، ايفا مي كنند و اگر هم حقوق معنوي در اين كشور شناخته شده است ، اين كار بدون علاقه و اشتياق و بطور ناقص انجام گرديده است )).
3- ماهيت حقوقي حق مؤلف :
در حقوق انگلستان وآمريكا كه به جنبه معنوي حقوق مؤلف كمتر توجه مي شود ، مسأله ماهيت حقوقي اين حق موردبحث نيست . در اين سيستم عموماً توافق بر اين است كه به اين حقوق عنوان حق مالكيت داده شود ( Copyright ) ، گرچه در حقيقت به نظر مي رسد كه اين امتيازي است كه قانون به مؤلف براي نفع عموم ، تحت بعضي شرايط و تشريفات اعطاء كرده است.
دسترسی به شماره مشاور حقوقی از طریق سایت مشاوره حقوقی امکان پذیر است .
مؤلف براي دفاع از حق معنوي خود، بايد از مفاهيم ديگر استعانت بجويد . مسأله ماهيت حقوقي حق مؤلف بخصوص در كشورهائي مورد بحث قرار مي گيرد كه در آنها حقوق مؤلف ، مجموعه اي از حقوق معنوي و مادي تلقي مي گردد و به حقوق معنوي اهميت خاصي داده مي شود .
نظريه غالب در سالهاي اخير تئوري ثنويت ( دوئاليست ) است كه حقوق مؤلف را بدو عنصر متمايز تقسيم مي نمايد: يكي حق منع ديگران از بهره بردراي از اثر – كه به نام امتياز يا انحصار بهره برداري مؤلف نيز خوانده مي شود كه يك حق مادي قابل تقويم به پول است و ديگري حق « معنوي » سلطه براثر و حق حرمت آن كه شامل اختيار مطلق مؤلف است در اتخاذ تصميم مبني بر اينكه اثر خود را منتشر سازد ، اصلاح كند ويا حتي از بين ببرد. حق معنوي همانند حقوق مربوط به شخصيت ويا حتي يكي از مصاديق آن شمرده شده است .
شما می توانید از طریق سایت مشاوره حقوقی از خدماتی نظیر مشاوره حقوقی آنلاین بهره ببرید .
و اما حقوق مالي( حق انحصاري بهره برداري ) كه يا جزء حقوق مربوط به اموال غيرمادي ( برحسب اصطلاح كوهلر Kohler ) ويا در زمره حقوق فكري ويا به اصطلاح حقوق نسبت به خواستاران druits de clientele طبقه بندي شده است،بطرز قابل ملاحظه اي شبيه به حق مالكيت نسبت به يك مال شناخته شده است .
با اين توضيح كه اين يك مالكيت غير مادي و فاقد امتيازاتي است كه مالكيت يك مال مادي دربردارد ويا اينكه شكل جديدي از مالكيت است كه اصطلاحاً ((مالكيت خلاقيت )) ناميده مي شود
سایت مشاوره حقوقی ، ارائه دهند خدمات نوین در زمینه وکالت و مشاوره حقوقی .
مارتي و رنو معتقدند كه اگر اين حقوق نوعي خاص از حقوق تلقي شود ، بايد تصديق كرد كه اين حقوق به علت اينكه در مقابل همه قابل استناد مي باشد و داراي خصيصه بلا واسطه بودن ( مستقيم ) است ، به حقوق عيني شباهت دارد و به آن نزديك است .
نظريه ديگري كه در اواخر قرن نوزدهم در آلمان (گيركا ) مورد دفاع قرار گرفته و در آغاز قرن بيستم قسمتي از رويه قضائي فرانسه آن را پذيرفته است و جمعي از مؤلفان فرانسه نيز به آن گرويده اند مانند م . ناست ( M. Nast ) اينست كه يك اثر فكري ادامه شخصيت خلق كننده آنست و بالنتيجه چون حقوق مؤلف از اثر او سرچشمه مي گيرد ، نمي توان آنرا جزء دارائي به شمار آورد .
مطلب سرقت و مجازات آن را از طریق سایت مشاوره حقوقی دنبال کنید .
در چهارچوب تئوري ثنويت (دوئاليست ) گرايش به سوي قائل شدن اولويت براي جنبه هاي معنوي مشاهده مي گردد و اين امر بخوبي در قانون فرانسه راجع به مالكيت ادبي و هنري مورخ 11 مارس 1957 به چشم مي خورد . اين فانون در واقع از يك طرف پيش بيني مي كند كه مؤلف با وجود واگذاري حق بهره برداري خود، مي تواند حتي بعد از انتشار اثر از حق انصراف يا پس گرفتن اثرش استفاده كند ، مشروط بر اينكه قبلاً از عهده جبران خسارتي كه بدين مناسب به امتياز گيرنده وارد مي آيد ، برآيد ( ماده 32 ) . از سوي ديگر ، اين قانون پيش بيني مي كند كه در كليه زژيم هاي مالي زناشوئي حق انتشار اثر و تعيين شرايط بهره برداري و دفاع از تماميت واصالت آن به همسري كه مؤلف اثر است اختصاص دارد و شرط خلاف اين قاعده باطل است ( ماده 20 ) .